نوشته‌ها

۱۵۷ مطلب با موضوع «کوتآه» ثبت شده است

۳۷

دلم اگر صخره‌ای باشد

ساکن در ساحلی خاموش

دلتنگی حتما

شکل موج‌هاست

که می‌آیند

چنگ می‌کشند

چنگ می‌کشند

چنگ می‌کشند...

صخره‌ای فرومی‌افتد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۶

خسته از دورنگی‌ها

برف را تماشا می‌کنم

تا انتها سپید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۵

راه را برای جاده گشودند

درخت به حاشیه رفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۴

رویا را پشت سر می‌گذارم

و از خواب بیدار می‌شوم

جای دشت را دیوار می‌گیرد

جای دستان تو را

فنجانی چای تلخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۳

مِه

همین دو حرف پیداست

از هزاران سروده‌اش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۲

اشیاء

در خاموشی خود آرمیده‌اند

ما بر هر یک نامی می‌گذاریم

تا بیدارشان کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۱

به خوابم آمدی

و چه هجرت غم انگیزی شد

بیدار شدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۰

او که مرگ می‌خواهد از مرگ نمی‌گوید، می‌میرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۲۹

پرده را کشیدیم

آنسوی پنجره هم چیزی نبود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۲۸

اما رود هیچ تعجب نکرد، ماهی مرده را کناری زد و به راه خودش رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۲۷

از زیبایی تهی‌ست مهتاب

در انتظار برف که نشسته باشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۲۶

باران تندی گرفت

ما خیس شدیم

درختان زیبا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۲۵

درخت افتاد

تا خشک شود

تا تکه تکه شود

تا کاغذ شود و بر آن

تصویر درختی بنشانند

و بر دیواری بچسبانند

که روزگاری

جای درختان

جای جنگل‌ها بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

24

چشمانم را بستم

که نبینم

که اندیشه کنم فقط

زیبایی را

چشمانم را بستم

آخرین تصویر دیدار

به یاد آمد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

23

ریشه‌ها آب می‌نوشند

شاخه‌ها نور

آتش و آب

با هم آشتی می‌کنند

در رگ‌های درخت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی