نوشته‌ها

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کابوس» ثبت شده است

هیولای درون

ترس‌ها و موانع و معایب و مصائب که در زندگی روانمان را می‌آزارند به شکل دیو و جن و هیولا و حیوانات درنده‌خو و اشکال دیگر در خواب‌هایمان نمود پیدا میکنند. اما همه مشکلات و دشمنانی که در زندگی داریم بیرون از ما نیستند که؛ شاید آن نقص و ضعفی که روال زندگی‌ات را مخدوش و تیره کرده درون خودت باشد. پس وقتی هیولایی در خوابت میبینی که در‌ پی‌ات می‌دود در تعبیر خواب‌ها همیشه دنبال مقصر و دشمنی بیرونی نباش، شاید آن هیولا خودت باشی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۴۸

‏یک علت فوبیا کابوس‌هایی است که در خواب می‌بینیم. ترسِ بزرگنمایی شده و غیرعادی مواجهه با یک جانور یا یک موقعیت تاثیرش محدود به خواب نیست و هر بار که در عالم واقعیت در موقعیتی مشابه قرار بگیری همان ترس سوررئال کابوس‌وار تداعی میشود. ‏وحشت اغراق آمیز از موجودات افسانه‌ای هم مثل جن و دیو و آل و بختک هم یک ریشه در کابوس دارد. خواب حس ترس و اضطراب را به نمادهای ملموس تبدیل میکند که میتوانند دارای شکل و صدا باشند. این اشکالِ غالباً مبهم عالم خواب بر زمینه‌ی متفاوت عالم واقعیت که بنشینند جلوه‌ای جادویی پیدا میکنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۴۴

‏از رویاها و لذات بی مانند عالم خواب میشود این نتیجه را گرفت که مغز انسان به گیرنده رویا مجهز است و آن را جذب و هضم میکند اما فرستنده دنیای واقعیت خاموش است! ظرف لذت عالم بیداری محدود است. مرزهای واقعیت حتی چشم دیدن رویاهای ما را ندارند و همینکه به اوج رویایی میرسی بیدارت میکنند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۳۱

خوابیدم
در رویای بازگشت به دیروز
چشم که باز کردم
فردا شده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۰۲

‏چند‌ کابوس رایج: سقوط از ارتفاع، بی اختیار رفتن به مکانی زشت و هراس‌انگیز، از دست دادن توانایی تحرک و تکلم، حمله جانوران وحشی. در همه یک نقطه مشترک هست: رنج تحمیلی و نداشتن اختیار و اراده برای گریز یا مقابله.

پس پیش‌بینی ناپذیری حوادث، وقوع حوادث بی دخالت اراده‌ی فردی، بی‌اختیاری و از دست دادن توان و اراده‌ی احتراز از رنج کابوس بزرگ‌ بشر است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۹۳

کوهی هستم من

که بر ویرانه‌ام جاده‌ای بنا کرده‌اند

دیگران مرا جاده می‌خوانند،

من اما کوهی ویرانم

شب‌ها خودم را می‌بینم در خواب

فریاد می‌زند: من کوهم! من کوهم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۹۲

‏اگر زندگی ما لحظه‌ای از کابوس پرنده‌هاست، بیچاره آنکه زندگی‌اش در کابوس ماست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

Jj4

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۷۸

‏خسته از نشستن و سکون

آرزو داشتم پرنده باشم،

خواب دیدم پرنده‌ای هستم

خسته از پرواز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۴۸

از خواب‌های آشفته

به بیداری پناه می‌بریم

از کابوس زندگی اما

بیدار نمی‌توان شد

مگر با خوابی شیرین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۴

رویا را پشت سر می‌گذارم

و از خواب بیدار می‌شوم

جای دشت را دیوار می‌گیرد

جای دستان تو را

فنجانی چای تلخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۱

به خوابم آمدی

و چه هجرت غم انگیزی شد

بیدار شدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

خوابیدم

خوابیدم

که تو را ببینم

خودم را دیدم

در جستجوی تو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی