من نوشتههایم را مثل نورافکنی در شب در دست گرفتهام تا راهم را بجویم. آنچه دیده میشود نور است، خودم در تاریکی پنهانم.
من نوشتههایم را مثل نورافکنی در شب در دست گرفتهام تا راهم را بجویم. آنچه دیده میشود نور است، خودم در تاریکی پنهانم.
میتوانی او را به تاریکی و سرما عادت دهی مادامی که از نور و گرما بی خبر است. اگر شعلهی شمعی را به او نشان دادی نمیتوانی مانع شوی که به جستجوی آتشی بزرگتر نرود و اگر آتش را دید روزی خورشید را خواهد یافت.
شادی
چراغی ست
که روشن می کنی
در تاریکی اتاق
تو اتاق را می بینی و
این همه نور
من به جهان فکر می کنم و
آن همه تاریکی