نوشته‌ها

۱۵۷ مطلب با موضوع «کوتآه» ثبت شده است

۱۹۵

‏چنان مینگری به چشم و نگاه مردگانِ توی قاب عکس که انگار امتداد نگاهشان میرسد به چاله‌ی مرگ و سیاهی. نه؛ این نگاه‌ها همه روزگاری به دورنمای رویا خیره بوده و زندگی ابدی. و همین غم انگیزش میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

190

ما مقصد بادها نیستیم. باد نمی‌آید، میرود. انسان در میانه‌ی جریان جهان حرکت میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

186

‏مثل تماشای درخشش و تلاطم نور از عمق تاریک دریا و از پس لایه‌ی کبود آب و شعف ایستادن در مرز دو انتخاب. و دانستن اینکه چه مرز باریک و راه کوتاهی است از آن جنبش و هیاهو تا آن تاریکی و فراموشی ابدی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

185

‏مایلم حفره‌ی درونم که همه‌ی نداشته‌هایم را در خود جا داده پر کنم. تنبلی‌ام از وسعت حفره است، از ناتوانی در پر کردنش.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۸۴

‏بعد از مرگ آنقدر تنها میشوم که دیگر حتی با خودم هم نیستم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۸۳

‏تو رفتی
و سکوتی جایت را گرفت
و سکوتی با من ماند
تا خیابان
تا خانه
تا توی گور.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

١٨٢

‏آمدی، زدی، ویران کردی و گذشتی
و من خشمگین تماشایت میکردم
تو گذشتی اما من
دیگر خشم را آموخته‌ام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

١٨١

‏بیان درد برای دیگری همیشه مثل رها کردن حبابی در هوا نیست که با سرانگشتی بترکد؛ شاید اجازه داده‌ای دردها به بیرون یورش ببرند و مثل سگ‌های وحشی از بیرون هم احاطه‌ات کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۸۰

‏مقصد تویی، آنچه مسیر می‌نامم جای خالی توست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۷۹

‏تو میخواهی چشم انداز روشن مسیرت و باورمندی‌ات به معنای زندگی ناهموار و متزلزل نشود پس هر صدای مخالفی را به مانند رویکردی ناقص و انحرافی تلقی میکنی. این واکنش برخاسته از آن ایمان دیرین توست نه حقیقت جویی. تو فقط هراس داری از سنگینی بار معنای زندگی بر دوشت کاسته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

١٧٨

‏الفت یعنی در چیزی نشانی از خود یافتن و ایجاد پیوند کردن با آن و غربت آنجاست که نشانی از تو ندارد. گاه آدمی، گاه موقعیتی و گاه دنیایی را غریبه می‌یابی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۷۷

زندگی یک بازی است
پاداش پیروزی لبخند
عقوبت شکستش مرگ است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۷۶

‏زندگی خزیدن از پناهگاهی به پناهگاه دیگر است. از بطن مادر به آغوشش و به دستان پدر، به خدا به معشوق به عقاید و تعلقات و بُت‌ها. در تعامل با آدم‌ها با پناهگاه‌هایشان طرفی. دژهایی که بر سر هر یک لوله مسلسلی به سمتت نشانه رفته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۷۲

‏زندگی فلش‌بکی است از تصویر جمجمه‌ی در حال فسادم به امروز.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۷۱

‏مقصودی ندارم؛ از ناپیدایی انتهای مسیر است که همچنان گام برمی‌دارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی