نوشته‌ها

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریز» ثبت شده است

١٠٧

‏میلی هست برای بیشتر فرو رفتن، در او که از تعالی و خروج از باتلاقی بازمانده. امیدْ حرکت است و برای اسیر در باتلاق گاه ناامیدی آخرین چاره است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

١٠٦

‏خشم و اندوه محصول مبارزه است. زمانی رنج گرفتاری در باتلاق را حس می‌کنی که در حال تقلایی برای گریختن از آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۲ت

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۸۵

‏هر دو مسافر یک جاده‌ایم

تو به آنجا می‌روی،

من از اینجا می‌گریزم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۵۶

گاه زندان یک شهر است و درک آزادی با سفری طولانی ممکن می شود یا هجرتی بی بازگشت. گاه خانه است یا اتاقکی که با از جا کندن دیوارهایش می توانی به آنسوی حصار بگریزی. اما اگر زندان خودت باشی و میله ها و زنجیر و دیوارها همین تن و گوشت و استخوان، گریختن نمی توانی مگر با فرو ریختن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۵۲

از دشت به کوهستان گریختیم و

از کوهستان به جنگل‌ها پناه بردیم

و ملول از آزادی

خانه‌ای بنا کردیم

با چهار دیوار

و دری

که به درون راه داشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۳۹

خیابان آشفته‌ام می‌کند

آسمان تنهایم

هر گوشه‌ی جهان

تکه‌ای از من است

به هر سو بگریزم

به خودم می‌رسم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

گریز


از دیوار به در،

از در به کجا بگریزیم؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

B

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

A

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۴۴ب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی