نوشته‌ها

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه» ثبت شده است

۱۷۰

‏انگار تمام مدت بر لبه‌ی دنیا ایستاده‌ بوده‌ام و در حال نظاره‌ی بازی دیگران. با هیچ جمع و سازمانی جان به یک قالب نمیشوم. بچه که بودم در مدرسه از پنجره‌ی کلاس بیرون را تماشا میکردم و همیشه غبطه میخوردم که چرا در آن لحظه درخت کاج توی حیاط نیستم یا آن پاره آجر افتاده پای دیوار.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۴۲

‏یک هدف تقابل و جدال میان آرا و افکار تخریب پایگاه فکری طرف مقابل است، اما یک مقصود اصلی انسجام دادن و تقویت پایگاه فکری خودت و مصون کردنش از فروپاشی است. هر حمله نوعی دفاع است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۳۸

‏از تقابل و تضادها نمیتوان گریخت مگر با حصر و انزوای مطلق. در جامعه بودن خود را در معرض مشت‌های گره شده قرار دادن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۱۸

‏نه محیط و جامعه انتخاب ما بوده نه این سرشت گریزناپذیر، اما بخاطر جرمی مجازات می‌شویم که سرشت و محیط عامل پیدایش آن هستند. بار جهانی بر شانه‌ی ماست و نمی‌توانیم کنارش بزنیم مگر با در هم شکستن خود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۱۵

‏یک راه مطلوب آدم‌ها برای گریز ار رنجِ درک نشدن توسط دیگران، تجسم و نمایش خود بعنوان موجودی غیر انسان است. دردی است میان هم‌نوعانت غریبه باشی. پس نقاب اژدها به صورت می‌زنیم، نام اشیاء بر خود می‌گذاریم و نقش درختان بر سینه می‌کشیم چون منطقی‌تر است و قابل هضم و پذیرش، غربت یک اژدها یا شئ یا درخت در میان جمعیت انسان‌ها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۱۳

‏یک راه فرار از تنهایی و تک افتادن همراهی با امواجی است که در اثر حرکت همزمان توده‌ای از جامعه به یکسو تشکیل شده. مانند ‎#مدگرایی. انسان هم از تک افتادن و جدایی از جامعه می‌ترسد هم از سویی می‌خواهد خاص و متمایز بودن را تجربه کند. مدگرایی پاسخی به هر دو نیاز است ‏اما همرنگی که در تضاد با تک بودن است پیوسته تو را به جایی بازمی‌گرداند که از آن گریخته‌ای! لباسی می‌خری نو و متفاوت اما به زودی متوجه می‌شوی آنقدرها هم تک و خاص نیستی چون در یک گروه بزرگ قرار گرفته‌ای با ظاهری مشابه خودت. همین تضاد و تقابل باعث پویایی صنعت مد می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۸۹

‏بعید می‌دانم کسی منزوی و جامعه گریز شود به این دلیل که از بودن در جمع بیزار است. ما به درون تنهایی می‌خزیم چون اجتماع مطلوب را نیافته‌ایم. وگرنه کیست که نچشیده باشد طعم یک کمبود را بعد ترک جمعی دوستانه. هنگام وداع نگاهی به پشت سر می‌اندازیم انگار تکه ای از خود را جا گذاشته‌ایم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

Jj4

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۲ت

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

B

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

A

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی