نوشته‌ها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسارت» ثبت شده است

آگاهی از اسارت، قدم اول آزادی


اول قدم برای آزاد شدن پذیرش اسارت و لمس حصارهاست. او که حصاری گرد زندگی‌اش نمیبیند یا به اقتضای شرایط و منافع بر دریچه مغزش پرده سیاه جهالت زده و برچشمش چشم بند تا ترجیحش ندیدن و ندانستن باشد، از چه میخواهد آزاد شود؟ قدم اول به سمت آزادی آگاه شدن است و آنجا که زندان هست اما آگاهی نیست، آزادی هم نمی‌آید.
در فیلم نمایش ترومن این موضوع به شکلی داستانی و نمادین به تصویر کشیده شده. ترومن بعد سالها زندگی عادی متوجه می‌شود که بازیگر یک نمایش تلویزیونی در شهری مصنوعی و محصور است و از بدو تولد هزاران دوربین زندگی‌اش را بعنوان یک شوی محبوب در سراسر جهان پخش کرده‌اند. کارگردان نمایش می‌گوید ترومن نمی‌داند که یک بازیگر است چون از ابتدا تنها آنچه که دیده و شنیده را بعنوان حقیقت پذیرفته و به همین خاطر زندانش را به آزادی از این محیط ترجیح می‌دهد. اما ترومن وقتی می‌فهمد ماجرا چیست و می‌فهمد همه حتی همسر و خانواده‌اش او را به بازی گرفته‌اند دست به نافرمانی می‌زند و حصاری که گرداننده نمایش دورش کشیده را کنار می‌زند و از آن شهر می‌گریزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۴۳


تلخ‌تر از مرگِ آزادی، خو کردن به قفس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۶۳

طعم آزادی را نمی‌توان چشید مگر در کنار قفس‌ها. مثل او که در جستجوی هوایی تازه و رهایی از قید و بند روزمرگی از خانه و شهر به کوهستان می‌گریزد و در کوهستان پشت به صخره‌ها می‌نشیند تا شهر را تماشا کند و تکاپو و تقلای بشر را در قفس خودساخته اش. یا او که برای پرواز و درک لذت اوج گرفتن سوار بر هواپیمایی کیلومترها از زمین فاصله می‌گیرد و درست آن لحظه که می‌فهمد معلق در دل آسمان است از پنجره هواپیما چشم می‌دوزد به زمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی