به جنگلی آتش گرفته میمانم
کبریت را کس دیگری انداخته
شعلههایم اما چنان هر سو قد میکشند
که در دلم انگار
میلی به خاموشی نیست.
و شعر
کبریتیست که میکشم
نه برای دیدن چیزی یا کسی،
که تاریکی را
زیباتر کنم
خواست تنها باشد
کبریتی کشید
و میان تاریکی رفت