سپیدی کاغذ غیابِ توست
این کلمات سیاه اما
تو نمیشوند
درخت افتاد
تا خشک شود
تا تکه تکه شود
تا کاغذ شود و بر آن
تصویر درختی بنشانند
و بر دیواری بچسبانند
که روزگاری
جای درختان
جای جنگلها بود