از دشت به کوهستان گریختیم و
از کوهستان به جنگلها پناه بردیم
و ملول از آزادی
خانهای بنا کردیم
با چهار دیوار
و دری
که به درون راه داشت
از دشت به کوهستان گریختیم و
از کوهستان به جنگلها پناه بردیم
و ملول از آزادی
خانهای بنا کردیم
با چهار دیوار
و دری
که به درون راه داشت
به جنگلی آتش گرفته میمانم
کبریت را کس دیگری انداخته
شعلههایم اما چنان هر سو قد میکشند
که در دلم انگار
میلی به خاموشی نیست.
درخت افتاد
تا خشک شود
تا تکه تکه شود
تا کاغذ شود و بر آن
تصویر درختی بنشانند
و بر دیواری بچسبانند
که روزگاری
جای درختان
جای جنگلها بود