نوشته‌ها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تعلق» ثبت شده است

۱۷۶

‏زندگی خزیدن از پناهگاهی به پناهگاه دیگر است. از بطن مادر به آغوشش و به دستان پدر، به خدا به معشوق به عقاید و تعلقات و بُت‌ها. در تعامل با آدم‌ها با پناهگاه‌هایشان طرفی. دژهایی که بر سر هر یک لوله مسلسلی به سمتت نشانه رفته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۴۶

‏از تعلق میترسم چون هجران در پی دارد. تعلق فرو کردن قلابی است در بدن. اگر قلاب یکباره کنده شود تحمل درد آسانتر است. اما چطور میشود کنار آمد با زخمی که ذره ذره دارد دهان می‌گشاید و بزرگ میشود و تو حتی نمیدانی اصلا متوقف خواهد شد؟ و تا کجا پیش خواهد رفت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۵۷

‏از مرگ می‌ترسیم چون وابسته‌ایم به شهر، به خانه، به دوست، به وسایل و هزار جور تعلق دیگر. اما بالاتر از همه اینها انسان به خودش وابسته است. می‌ترسیم بمیریم و خود را ترک کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی