نوشته‌ها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابر» ثبت شده است

۱۴۵

‏ناکامی هم زیباست، چون نطفه‌ی کامروایی در خود دارد. این نطفه میمیرد و غم شیرینْ هیولای هول‌انگیز میشود اگر ناکامی در ورطه‌ی تکرار بیفتد. در پس ابر تیره آفتاب نشسته و آنسوی خورشید بی لکه توده ابرهای سیاه جولان میدهند، اما تماشای ابرها که یکنواخت و مداوم شود خورشیدِ پشت تاریکی خاموش میشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۱۰۹

‏می‌گفتند این ابر سیاه سیلی ویرانگر را حامله است و اگر ببارد از ما خاطره‌ای هم نمی‌ماند. و ما سال‌ها در فکرمان سیل و تباهی را تجسم کردیم و از درون فرسوده شدیم اما ادامه دادیم، زیرا که هنوز زندگی برقرار بود، زیر سایه‌ی سیاه ابری که نه گذشت و نه فروریخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۴۳

در هیئت پاره ابری

آمدی

باریدی

ویران کردی.

تو لطافت ابرها بودی اما

نطفه‌ی خشمی هم

در دلت پنهان بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی