نوشته‌ها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش» ثبت شده است

۱۴۹

‏ما زخم خوردیم و آتش خشم در دلمان شعله کشید اما چون به بیرون راهی نیافت تنها خودمان را سوزاند. عده‌ای ذره ذره خاکستر شدند و آنها که زخمشان کاری بود یکباره گُر گرفتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۷۱

می‌توانی او را به تاریکی و سرما عادت دهی مادامی که از نور و گرما بی خبر است. اگر شعله‌ی شمعی را به او نشان دادی نمی‌توانی مانع شوی که به جستجوی آتشی بزرگتر نرود و اگر آتش را دید روزی خورشید را خواهد یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

۴۰

به جنگلی آتش گرفته می‌مانم

کبریت را کس دیگری انداخته

شعله‌هایم اما چنان هر سو قد می‌کشند

که در دلم انگار

میلی به خاموشی نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی

23

ریشه‌ها آب می‌نوشند

شاخه‌ها نور

آتش و آب

با هم آشتی می‌کنند

در رگ‌های درخت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد خان‌میرزایی